Eccedentesiast

ساخت وبلاگ
خیلی زمان گذسته از اولین روزهایی که وبلاگ نویس شدم، اگر درست یادم باشه 13سالم بود که برای اولین بار وبلاگ ساختم و چندین بار در طی این سالها وبلاگم پرید تا رسید به این یکی... و الان من 27 سالمه! یعنی 14 سال... دست و پام میلرزه وقتی با خودم فکر مینم که طی این سالها چی به دست آوردم و چی از دست دادم... من یه عالمه تروما به دست آوردم و شادی و سرزنده بودنم رو از دست دادم. از یه جایی به بعد تصمیم گرفتم هیچ امیدی به هیچی نداشته باشم چون از نشدن و به در بسته خوردن خسته شده بودم. فرسخ ها با رویاهایی که داشتم فاصله دارم و رمقی برای به دست آوردنشون ندارم. وقتی نوجوون بودم، فکر هم نمیکردم که تو این سن توی همچین موقعیتی باشم. موقعیت هیچی نداشتن و هیچکس نبودن... حدودا سه سال پیش بود که دیگه خواسته ای نداشتم جز خوشحال بودن، اگر این هیچی نداشتن و هیچکس نبودن همراه بود با ذره ای شادی و حس خوشبختی من جلوی خودِ گذشته ام حرفی برا گفتن داشتم، امروز در حالی دارم مینویسم که چنگ زده ام به قرصهای متعدد برای افسردگیم برای اضطرابم و حتی برای اینکه بتونم بخوابم... و بدون این قرص ها قطعا تا الان دست به خودکشی زده بودم. دلیلی برای زنده بودن ندارم و عوضش هزاران دلیل برای مردنم هست. نه دیگه درس میخونم نه دیگه سرکار میرم و نه چیزی دارم که بخوام به خاطرش بجنگم و نه در قلب کسی هستم... که اگر بودم شاید میتونستم تصوری از آینده داشته باشم که توی اون لبخند میزنم و با خودم میگم اینقدر حال خوبی دارم که به همه ی سختی هاش می ارزید. به جای این تصور هرچند وقت یکبار خودم رو ملامت میکنم که چرا همون زمانی که میخواستم زندگیمو تموم کنم، با فکر اینکه " روزهایی میاد که از زندگی نکردن و زنده نبودن پشیمون میشی! " دست نگه داشتم. م Eccedentesiast...ادامه مطلب
ما را در سایت Eccedentesiast دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eccedentesiasto بازدید : 59 تاريخ : پنجشنبه 29 دی 1401 ساعت: 15:18

کدومش سختتره؟ اینکه همراهی نباشه؟ یا اینکه باشه و مال تو نباشه؟وقتی بعد مدتها کسی رو دیدم که بهم حس امنیت داد، خوشحال شدم که هنوز هستن مردهایی که بهم به چشم وسیله ای برای ارضای خودشون نگاه نمیکنن، ولی علاقه ای هم بهم نشون نداد و کلا اهمیتی نداشتم براش. هرکسی خواسته کنارم باشه فقط بهم صدمه زده و دنبا Eccedentesiast...ادامه مطلب
ما را در سایت Eccedentesiast دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eccedentesiasto بازدید : 49 تاريخ : شنبه 3 ارديبهشت 1401 ساعت: 11:31

هیچ‌کس هیچ‌وقت کامل نمیره.هر کسی که تا الان رفته یه قسمتی از خودشو جا گذاشته، خانوادش، دوستانش، خاطراتش و  کودکیش رو. از الان به بعد به بعد هم همینه. میدونی توی فرودگاه اگه خوب بگردی اگه خوب ببینی، یه Eccedentesiast...ادامه مطلب
ما را در سایت Eccedentesiast دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eccedentesiasto بازدید : 92 تاريخ : چهارشنبه 21 اسفند 1398 ساعت: 2:15

اتفاق بد داریم تا اتفاق بد...یه موقع که حادثه ناگواری پیش میاد، سخته... درد داره... حالتو خراب میکنه... براش سوگواری میکنی ولی در نهایت یه جایی یه روزی توی ذهنت کمرنگ و کمرنگتر میشهیه وقتی هم  هست که Eccedentesiast...ادامه مطلب
ما را در سایت Eccedentesiast دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eccedentesiasto بازدید : 82 تاريخ : چهارشنبه 21 اسفند 1398 ساعت: 2:15

دلم میخواد یقه ی همه رو بگیرم ازشون بپرسم اگه نمیخواید منو تو زندگیتون بهم بگید، جای اینکه بهم بی محلی کنید، اذیتم کنید، آسیب بزنید و کلی حس بد بهم بدید. آدمها ممکنه یادشون بره چیا بهشون گفتید، ممکنه کارهای بدتون رو فراموش کنن اما اون حس مزخرفی که بهشون دادید رو هرگز فراموش نمیکنن.
سه نقطه، سر خط.

Eccedentesiast...
ما را در سایت Eccedentesiast دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eccedentesiasto بازدید : 90 تاريخ : چهارشنبه 15 آبان 1398 ساعت: 14:41

میگن زمان دردها رو تسکین میده ولی زمان فقط یادت میده عادت کنی. به فشار اون دستهایی که دور گلوتن و به خاطر یه دنیا حرف نگفته به وجود اومدن عادت کنی. به دیدن چهره ی واقعی آدما، به حال بد، به نبودنها، به Eccedentesiast...ادامه مطلب
ما را در سایت Eccedentesiast دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eccedentesiasto بازدید : 94 تاريخ : چهارشنبه 15 آبان 1398 ساعت: 14:41

بغض گلوش رو گرفته، اما نمیتونه یه دل سیر گریه کنه. میدونه گریه کردن با قوی بودن منافاتی نداره، ولی یه حس درونی مانعش میشه. گریه میکنه، اشک میریزه اما سریع خودشو جمع میکنه. شاید چون خسته شده از همیشه ن Eccedentesiast...ادامه مطلب
ما را در سایت Eccedentesiast دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eccedentesiasto بازدید : 90 تاريخ : شنبه 27 بهمن 1397 ساعت: 17:20

زودتر مردن من به نفع همه نیست؟ :)
باید برنامه ریزی کرد...

Eccedentesiast...
ما را در سایت Eccedentesiast دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eccedentesiasto بازدید : 79 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 5:38

آخیششش راحت شدم تا حالا شده بعد از خوردنِ مایعاتِ زیاد، یا توی سرما وسطِ جاده در یک اتوبوس بین شهری گیر کرده باشید و مثانه‌تان از فشارِ پر شدن در حال ترکیدن باشد؟ دیده‌اید آدم جانش به لبش می‌رسد؛ تمام Eccedentesiast...ادامه مطلب
ما را در سایت Eccedentesiast دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eccedentesiasto بازدید : 94 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 13:32

از اولش تو این فازا نبودم که بخوام باهاش دوست بشم اما با بقیه فرق داشت، اونقدری فرق داشت که منی رو که حتی تو فکر رابطه داشتن نبودم به خودش علاقه‌مند کرد و دوست شدیم باهم. نه که عجولانه نه که غیرمنطقی، Eccedentesiast...ادامه مطلب
ما را در سایت Eccedentesiast دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eccedentesiasto بازدید : 98 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 13:32